جايگاه تاريخي زبان و ادب
فارسي در سين کيانگ علي محمد
سابقي
مقدمه:
منطقه سين کيانگ (ترکستان شرقي) با مساحتي بالغ
بر 1664900 کيلومترمربع، تقريبا معادل سرزمين
ايران و يک ششم کل مساحت چين واقع در غرب اين کشور
با جمعيتي بيش از20 ميليون نفر است که با هشت کشور
از روسيه در شمال تا پاکستان در جنوب غربي جمعا
5600 کيلومتر مرز مشترک دارد.
ساکنان اصلي اين منطقه عموما به زبان اويغوري
تکلم کرده وپيرو آيين اسلام مي باشند. اين منطقه
درواقع منتهي اليه حوزه ي فرهنگ ايراني درشرق
محسوب شده و درطول تاريخ از نظر سياسي دستخوش
تحولات و دگرگوني هاي گوناگوني بوده است. گاهي
نوعي حکومت ايراني بر اين سرزمين حاکم بوده و در
برهه اي تحت حاکميت خانات آسياي مرکزي اداره مي
شده است.
در پاره اي از تاريخ حکومت هاي مستقل منطقه اي
داشته و حاکميت مغولان، تيموريان و چيني ها را در
نوبتهاي متوالي بر خود ديده است. چيني ها هميشه
داعيه ي مالکيت بر اين سرزمين را داشته و آن را
منتها اليه ي مرزهاي غربي خود خوانده و اويغورها
نيز در دوران هاي مختلف آن را سرزميني مستقل به
حساب آورده و هنوز هم برخي از گروهاي جدايي طلب
داعيه ي استقلال آن را دارند. در زمينه ي اعتقادي
هم ساکنين اين منطقه مراحل مختلفي را پشت سر
گذاشته و از شمنيسم عبور کرده و در ادوار مختلف
ادياني همچون زرتشتي، مانوي، بودايي و از حدود
هزار سال قبل نور اسلام بر اين سرزمين تابيده و هم
اکنون نيز دين اکثريت ساکنين اين منطقه محسوب مي
شود.
از نظر گويش نيز، ساکنين اين منطقه با دگرگوني
هاي متعددي روبرو شده اند، زماني زبان ايراني شرقي
و سغدي وزماني زبان ترکي مغولي و جغتايي و از بيش
از هزار سال پيش تا کنون نيز زبان آنان اويغوري
است و اخيرا هم با تلاش حکومت مرکزي چين، با
استفاده از تمهيدات گوناگون زبان چيني در حال
تزريق شدن به اين منطقه است. از نظر تنوع نژادي
نيز اگرچه اکثريت ساکنان اين منطقه را اويغورها
تشکيل مي دهند، ولي اقليت هاي نژادي ديگري همچون
تاجيک، ازبک، قزاق، مغول، هوي، تاتار، روسي و
جمعيت انبوهي از نژاد هان که در دهه هاي اخير توسط
دولت مرکزي جهت تغيير جغرافياي جمعيتي به منطقه
کوچانده شده و در آن جا سکني گزيده اند.
منطقه ي سين کيانگ از نظر جغرافياي طبيعي،
گذشته هاي تاريخي، زبان، فرهنگ، مذهب و حتي شکل و
قيافه ي ظاهري مردم، هيچگونه قرابت و شباهتي با
سرزمين چين ندارد ولي در عين حال در يک قرن گذشته
از سوي دولت چين براي چيني کردن اين منطقه تلاش
هاي فوق العاده اي صورت گرفته که رساندن نرخ جمعيت
"هان" نژاد آن از بيست درصد در نيمه ي قرن بيستم
به حدود پنجاه درصد در اوايل قرن بيست و يکم يکي
از اين تلاش ها به حساب مي آيد.
در حال حاضر جمعيت ساکن در اين منطقه بالغ بر
20 ميليون نفر است که حدود 51 درصد آن از نژاد
اويغورو ساير نژادهاي اقليت و بقيه از نژاد هان مي
باشند . منطقه ي سين کيانگ اگرچه از نظر طبيعي به
دليل وجود شن زارها و صحراهاي خشک متعدد و بزرگي
همچون صحراي گبي ، کوير تکلمکان و زمين هاي لم
يزرع فراوان، بيشتر سرزمين کويري به حساب مي آيد
ولي از نظر معادن زير زميني، منطقه اي غني است که
بخش عمده ي معادن نفت و گاز چين در اين منطقه واقع
شده و دولت براي اکتشاف معادن منطقه اخيرا سرمايه
گذاري هاي کلاني انجام داده است.
تنوع فرهنگي، نژادي، طبيعي، تاريخي و مذهبي
موجود در منطقه از آن محيطي زيبا و دلپذير ساخته
که هر بيننده را به خود جذب کرده و جلوه هاي
زيبايي از طبيعت و اقوام گوناگون را به وجود آورده
است. تکثر فرهنگي و تنوع قومي و نژادي سين کيانگ،
ريشه در عبور جاده ي تاريخي ابريشم از اين منطقه
دارد. عبور کاروان هاي متعدد تجاري و رفت و آمد
گسترده ي هيئت هاي فرهنگي ـ تبليغي از اين منطقه
که به منزله پنجره ورود به سرزمين چين محسوب مي
شود باعث شکل گيري فرهنگ ها، ريشه دواندن مذاهب
گوناگون، و سکونت اقوام و نژاد هاي مختلف در آن
گرديده است. هر آنچه از مناطق غربي چين به اين
سرزمين وارد شده و آنچه که از چين به ساير مناطق
راه يافته است، بيشتر از گذرگاه هاي عبوري منطقه ي
سين کيانگ صورت گرفته و اين مبادلات منطقه را
متأثر ساخته و بر زيبايي ها و تنوع فرهنگي آن
افزوده است.
جايگاه تاريخي زبان و ادبيات فارسي در منطقه
سين کيانگ
بر اساس اسناد و مدارک تاريخي، منطقه ي سين
کيانگ پيش از سکونت مهاجرين مغول و اقوام ترک،
سرزميني ايراني بوده که اقوام و قبايل ايراني
همچون سکاها، سغد ها و... با گويش زبانهاي شرق
ايران در آن به سر مي بردند . در کتب تاريخي از
سکونت شاخه هايي از اقوام آريايي در منطقه سين
کيانگ نام برده شده که برخي از آنان داراي حکومت
هاي محلي نيز بوده اند که رواج زبان سغدي از آثار
ماندگار فرهنگ ايراني قديم در منطقه به شمار مي
آيد.
عبور جاده ابريشم نيز از اين منطقه موجب گرديده
نژادهاي گوناگوني با فرهنگ هاي مختلف در آن ساکن
شوند و همزيستي مسالمت آميزي داشته اند که تجمع
فرهنگ هاي متنوع آسيايي بر غناي فرهنگي آن افزوده
و در اين بين زبان و فرهنگ ايراني به دليل سابقه
طولاني و توسعه خود حرف اول را مي زده است. در قرن
نهم(840 ميلادي) به علت بروز قحطي و خشکسالي و
بحران اجتماعي در فلات مغولستان، تعداد زيادي از
مغولها از محل سکونت خود مهاجرت و به سرزمين سين
کيانگ وارد شدند که از اختلاط مهاجرين و ساير
اقوام ترک با ساکنان بومي(سکاها- آريائي ها) نژاد
جديدي به وجود آمد که بعد ها به اويغورها معروف
شدند. در اثر افزايش تعداد مهاجرين، جمعيت قبايل
آريايي و ايراني که که به زبان هاي شرق ايران صحبت
مي کردند، رو به کاهش گذاشت و کم کم در جمعيت غالب
ذوب شدند.
بر اساس اسناد منتشره از سوي گروه تحقيقاتي
پروسن که در اوايل قرن بيستم چهار بار به اکتشافات
باستاني قديمي در شهر قديمي گائو چانگ در منطقه ي
تورفان پرداخته اند، از سه گروه بزرگ مهاجر فارسي
زبان که در قرن هشتم ميلادي در منطقه ي سين کيانگ
مي زيسته اند، نام برده شده است:
1. فارس ها که در اين اسناد از آنان به نام
Parrig نام برده شده. 2. پارت ها که در اسناد
تورفان Pan Lavaning نام برده شده. 3. سغدي ها
که به نام Sog Dag ناميده شده اند.
همچنين آثار کشف شده از شهر باستاني ماليکوات
Malikwat حاکي است که در اين منطقه يک قوم ايراني
سکونت داشته که حکومتي به نام يو تيان Yu Tian را
تشکيل داده و بيش از يکصد سال در اين منطقه حکومت
کرده اند. بر اساس گفته آقاي دکتر ضمير سعد اله
زاده، محقق آکادمي علوم اجتماعي سين کيانگ که خود
از نژاد تاجيک است، هنوز هم در منطقه اي بين
يارکند و ختن گروهي از بازماندگان اقوام ايراني
ساکنند که از نظر فرهنگ و گويش زباني بسيار به
اقوام قديمي شرق ايران شباهت دارند و لازم است که
در اين زمينه تحقيقات ميداني صورت گيرد. نقاشي ها
و آثار کشف شده از قبرستان باستاني شهر گائو چانگ
و اجساد موميايي کشف شده از واحه هاي حوزه رودخانه
ي تاريم که هم اکنون در موزه ي تاريخي شهر ارومچي
مرکز سين کيانگ نگهداري مي شود، و همچنين سکه هاي
فراوان دوره هاي مختلف ساساني که از اين منطقه کشف
شده نيز مؤيد سکونت قبايل ايراني و حاکميت فرهنگ
ايراني در اين منطقه است.
آثار بر جاي مانده از آيين مانوي و زرتشتي در
منطقه سين کيانگ به ويژه در غار هزار بوداي تورفان
و غار دون هوان دليل ديگري بر حضور مستقيم فرهنگ
ايراني در اين منطقه است.
گسترش زبان فارسي در منطقه ي سين کيانگ در قرن
نهم ميلادي
در اواخر قرن نهم و اوايل قرن دهم ميلادي و هم
زمان با حاکميت سلسله ي سامانيان(999-840) اسلام
در منطقه ي سين کيانگ گسترش يافت و مردم اويغور
زبان به آيين اسلام گرويدند. با توجه به اين که در
دوران سامانيان زبان فارسي در آسياي مرکزي رواج
يافته بود به عنوان بستري براي گسترش اسلام در
منطقه مورد استفاده قرار گرفت و مجددا فارسي جديد
(دري) رونق يافت و تازه مسلمانان اويغور از طريق
زبان فارسي با احکام شرعي و اعتقادات اسلامي به
ويژه فرهنگ تصوف که فرهنگ غالب بين مسلمانان آسياي
مرکزي بود، آشنا شدند.
همبستگي بين آيين جديد و زبان فارسي موجب گرديد
که تازه مسلمانان به ويژه فرهيختگان و بزرگان
منطقه همزمان با آشنايي با اعتقادات ديني، زبان
فارسي را نيز فرا گيرند و ادبيات غني عرفاني زبان
فارسي از جايگاه ويژه اي برخوردار گردد. در ميان
آثار کشف شده از شهر قديمي گائو چانگ در نزديکي
تورفان، نامه ي يک تاجر سين کيانگي که به زبان
فارسي براي خانواده اش نوشته بود نيز کشف شده است
که نشان مي دهد در قرن دهم زبان فارسي در منطقه به
ويژه در ميان علما و مراکز علمي آموزشي و مدارس
ديني مورد استفاده بوده است.
نفوذ زبان و ادبيات فارسي در کتاب هاي " ديوان
لغات الترک" محمود کاشغري و " دانش خوشبختي" يوسف
خاص حاجب که در دوران دودمان قاراخان نوشته شده
اند را مي توان به خوبي مشاهده کرد. همچنين از سبک
و سياق کتاب " غوتاد قوبليک" که مهمترين اثر
کلاسيک ادبيات اويغوري است، مي توان نتيجه گرفت که
نويسنده ي آن "يوسف خاص حاجب" عميقا تحت تأثير
"شاهنامه" قرار گرفته و در تأليف کتاب خود از آن
تقليد کرده است . تأثير و نفوذ ادبيات فارسي در
کتاب "دروازه هاي حقيقت" و ساير آثار ادبي و هنري
مشابه نيز آشکارا به چشم مي خورد.
محمود کاشغري انديشمند قرن يازدهم اويغور در
"ديوان لغات الترک" خود ضمن تشريح واژه ي "تات "
مي گويد :" به نظر ترکها منظور از تات انساني است
که به زبان فارسي حرف مي زند." و در يک ضرب المثل
ترکي آمده است که : " بدون تات ترکي وجود ندارد
همچنانکه بدون سر کلاهي نخواهد بود." يعني بدون
زبان و ادبيات فارسي زبان و ادبيات ترکي هم وجود
نخواهد داشت . از گفته ي محمود کاشغري و ضرب المثل
فوق رابطه ي بين دو ملت فارس و ترک و ادبيات آنان
را به خوبي مي توان درک نمود.
در بخشي از کتاب "دانش خوشبختي" يوسف خاص حاجب
آمده است:
هر چند من مانند قيصر و کسري قدرتمندم و
مانند آدم و حوا بهشت بشر را خلق مي کنم هر چند
من مانند اسکندر جهان را فتح مي کنم و همچون
نوح هزار سال زنده مي مانم هرچند مانند حيدر
شجاعت به خرج مي دهم و همچون رستم شجاعت جهاني
دارم اگرچه من همچون عيسي به آسمان عروج مي
کنم و مانند انوشيروان عدالت مي
کنم و... در اين ابيات اغلب قهرمانان مورد
استفاده ي نويسنده، همان قهرمانان ادبيات فارسي
هستند که در جاي جاي کتاب از آنان استفاده شده
است.
در دوران سلطنت قراخان اولين حاکم مسلمان منطقه
ي سين کيانگ، مدارس ديني در سراسر منطقه گسترش
يافت که تعداد آنان بالغ بر 2263 باب بود و در
تمامي اين مدارس تدريس و آموزش زبان فارسي از دروس
اصلي به حساب مي آمد و در همين ايام بود که به
منطقه ي خاش "بخاراي دوم" مي گفتند . از قرن
يازدهم تا قرن پانزدهم زبان و ادبيات فارسي در
ترکستان شرقي روز به روز توسعه يافت و در نتيجه به
تأثير گذاري زبان عربي به عنوان زبان ديني در مشرق
زمين خاتمه داد و مستقيما با زبان ترکي که زبان
اصلي ساکنين منطقه بود رقابت مي کرد.
آموختن زبان فارسي در مدارس و مراکز آموزشي سين
کيانگ به نوعي مهارت و دانش تبديل شده بود که
يادگيري آن براي فرهيختگان ضرورتي اجتناب ناپذير
گرديد، و اين روند تا قرن بيستم همچنان ادامه
داشت. حتي در مدارس جديدي که در اواخر قرن نوزدهم
(1885 ميلادي) با حمايت و هدايت برادران حسين تحت
نام مدارس "حسينيه" تأسيس و راه اندازي شد نيز هر
هفته آموزش زبان فارسي جزء دروس اجباري بود و اين
روند جسته و گريخته تا سال 1950 در منطقه پايدار
بود.
فراگيران زبان فارسي تنها به آموختن اين زبان
نمي پرداختند بلکه ادبيات کلاسيک، نظم و نثر و حتي
خوشنويسي زبان فارسي را ياد مي گرفتند. به همين
دليل است که اکثر آثار مهم ادبيات کلاسيک هم
مستقيما از زبان فارسي به زبان اويغوري ترجمه شده
اند و هم توسط ادبا و شعراي منطقه به تقليد از
آنان و به همان سبک و سياق کتابهاي ادبي و عرفاني
و تاريخي تأليف کرده اند که تأثير پذيري آنان از
آثار زبان و ادبيات فارسي به وضوح مشخص است که در
اين جا به پاره اي از آنان اشاره مي شود.
آثار ادبي تأليفي به زبان اويغوري همچون
"داستانهاي يوسف" به قلم شخصي به نام علي در قرن
13، "خسرو و شيرين" به قلم قطبي در قرن 14، "يوسف
و زليخا" به قلم دربک در قرن 14 و ترجمه ي
کتابهايي همچون "سندباد نامه"، "گلستان"،
"بوستان"، "ظفرنامه"، "منطق الطير" و سرودن اشعار
دو زبانه ي فارسي و ترکي توسط افرادي چون ابن
محمدکاشغري، ابن هاشم، باريچداق، مولانا
لطفي(1465-1366)، سرفي سرايي(قرن14) و احمد حق
بيک(قرن 15) و ديگران نمونه هاي بارزي از تأثير
گذاري زبان و ادبيات فارسي در زبان و ادبيات
اويغوري است.
پس از قرن پانزدهم ترجمه ي آثار ادبيات فارسي
به زبان اويغوري در سين کيانگ به سرعت اوج گرفت و
از قرن 15تا19 اکثر آثار ادبي فارسي توسط ادبا و
مترجمان اويغور به زبان محلي ترجمه و منتشر گرديد
که اين ترجمه ها علاوه بر فراهم کردن زمينه ي
آشنايي هر چه بيشتز مردم منطقه با زبان و ادبيات
فارسي، تأثير به سزايي در توسعه و تکامل و غني شدن
زبان و ادبيات اويغوري داشت. در اين دوران مترجمان
از يک طرف آثار ادبيات فارسي را به اويغوري ترجمه
کرده و از طرف ديگر فرهنگ و تاريخ منطقه را براي
جوامعي که به زبان شرق ايراني تکلم مي کردند معرفي
و آنان را به زبان فارسي برگرداندند.
برخي ديگر از انديشمندان و شاعران نيز مطالب
خود را به فارسي مي نگاشتند. افرادي همچون:
سيدي (1554-1499)، رشيد(1678-1514)، زليخا بيگم
(1608-؟)، ميرزا حيدر(1554-1499)، اغلب آثار خود
را به فارسي خلق مي کردند. حتي در دوران هاي متأخر
نيز افرادي همچون تاجري(1925-1856)،احمد
ضيايي(1989-1913) که در سال 1936 شعر خود تحت
عنوان "گل و مرغ چکاوک" را در شهر خاش به زبان
فارسي سرود، همچنان به اين روند ادامه دادند.
در سال 1687 ملاشاه هرجان نيمه ي نخست شاهنامه
را براي اولين بار به صورت نثر به زبان اويغوري
ترجمه کرد و کار وي را ملا خاموش آخوند در سال
1791 با ترجمه ي نيمه ي دوم آن به پايان رساند و
تکميل کرد. در سال 1836شخص ديگري به نام شاه محمد
بن حاج نظام الدين مجددا متن کامل شاهنامه را به
صورت نثر از زبان فارسي به اويغوري برگردانده و
نام آن را "شاهنامه ي زبان ترکي" نهاد.
در سال 1787 محمد صادق رشيدي قابوسنامه را و در
سال 1717 ملا محمد تيمور بنا به دستور بگام محمد
کليله و دمنه و در سال 1800 حاج يعقوب پارکندي
چهار درويش امير خسرو را و در سال 1887 آخوند حليم
الدين بهار دانش شيخ عنايت اله را از زبان فارسي
به زبان اويغوري برگردانده و دهها مؤلف و مترجم
ديگر تعداد زيادي از آثار فارسي را به اويغوري
ترجمه و يا مشابه آن را به اويغوري خلق کرده اند.
اين نوع مبادلات و تأثير گذاري زبان و ادبيات
فارسي در زبان و ادبيات اويغور به حدي فراوان و
رابطه بين آنان را به قدري تنگاتنگ نموده است که
براي محققين و پژوهشگران زبان و ادبيات اويغور هر
پژوهشي را بدون در نظر گرفتن زبان و ادبيات فارسي
ناقص و غير ممکن ساخته است.
پس از قرن چهاردهم و به دنبال لشگر کشي هاي
چنگيز اوضاع سياسي منطقه ي سين کيانگ متشنج و
ناآرام و تداوم ستيز بين نسلهاي بعدي وي براي کسب
قدرت، حيات فرهنگي منطقه را دچار بحران کرد ولي به
تدريج سين کيانگ روابط سياسي خود را با آسياي
مرکزي گسترش داد. در دوران حکومت جغتاي، پسر
چنگيز، زبان ترکي با زبانهاي عربي و فارسي در هم
آميخت و زبان جديدي به نام زبان "جغتايي" به وجود
آمد که در آن دوران آثار فراواني نير به اين زبان
خلق گرديد که در آن زبان هم تأثير غير قابل انکار
زبان فارسي به چشم مي خورد ولي در همين دوران نيز
آثار و اشعار فراواني به زبان فارسي به وجود آمد.
علي شير نوايي در کتاب معروف خود به نام مجالس
النفايس از 355 شاعر ترک نام مي برد که بين قرن
هاي 14 و 15 مي زيسته اند که از اين ميان تنها 30
نفر به زبان ترکي شعر سروده اند و بقيه همگي به
زبان فارسي شعر مي گفته اند.
در قرن شانزدهم (1678-1514) منطقه ي يارکند در
وادي زرافشان در سين کيانگ تأسيس و اوضاع سياسي-
اجتماعي و اقتصادي منطقه تثبيت شد و رو به رشد
نهاد. وضعيت فرهنگي منطقه نيز همزمان توسعه يافت و
با ورود تعدادي از مسلمانان از کشمير و گلگيت که
آن ها نيز به زبان فارسي تکلم مي کردند، موقعيت
زبان فارسي مستحکم تر شده و نويسندگان بيشتري آثار
خود را به زبان فارسي به وجود آوردندکه
انديشمنداني همچون خالق، حنيفي، خراباتي، آخوند
ملا خوجه، ملا فاضل شاه خوجه و شاعره هايي همچون
نفيسي، زليخا بيگم از جمله ي اين شخصيت ها محسوب
مي گردند . در طول اين دوران علاوه بر آثار
ادبي که به فارسي ايجاد شد، تعدادي از مورخين
همچون محمد جورس(1696-1629)، ميرزا حيدر
قل(1551-1500) کتابهاي تاريخي مهمي همچون "تاريخ
راشدي"، "منتخبات تاريخ" و "تواريخ" را به زبان
فارسي نوشتند.
از اواخر قرن 17 تا اواسط قرن 18 که مجددا
اوضاع سياسي، فرهنگي و اقتصادي منطقه به خاطر
درگيري هاي مختلف بحراني شد، نه تنها در ايجاد
آثار فرهنگي و ادبي به زبان فارسي وقفه اي ايجاد
نشد، بلکه آثار جديدي به آنان افزوده و تعدادي از
آثار گذشتگان نيز اصلاح و ويرايش گرديد. شعراي
معتبري که در اين ايام به دو زبان ترکي و فارسي
شعر مي سرودند عبارتند از:
مخزوم، سوسن والي، نباتي و شعرايي که فقط به
زبان فارسي شعر مي سرودند عبارتند از : مؤمن
يارکندي، محمد رحيم کاشغري، محمد صديق مسکين، ملا
عزيزي، محمد امين صادر کاشغري و شعراي زن همچون بي
بي مخزوم عزيز، زلفيا کاشغري، و اسماعيل حاجي که
بيش از پانصد قطعه شعر به زبان فارسي سروده است .
و در همين ايام بود که کتابهاي تاريخي همچون
"تذکره ي عزيزان"، "تذکره ي عبد المنان"، "نسب
نامه سليم شيخ بغرا خان" به زبان فارسي نگاشته شد
و آثاري همچون "مجموعه المحققين"،" قصص الانبيا" و
"روضه الصفاء" که قبلا نوشته شده بود مجددا توسط
محققان اصلاح و ويرايش و باز ترجمه شد.
البته بعضي از شخصيت هاي ادبي و عرفاني اويغور
نيز در تکميل و تکوين برخي از شخصيت هاي ادبي و
عرفاني ايران تأثير به سزايي داشته اند که به
عنوان نمونه مي توان از سعد الدين کاشغري دانشمند
فرهيخته اي که به علت درگيري هاي منطقه اي از
کاشغر فرار کرده و پس از دوره گردي در آسياي ميانه
سرانجام معلم عبدالرحمن جامي مي شود نام برد که در
کتاب "تاريخچه ي تصوف" و "پيشگويان و انديشمندان
صوفي" جامي، طريقت سعدالدين کاشغري هم معرفي شده
است.
همچنين برخي از ادباي زبان و ادبيات اويغور با
استفاده از آثار و مضامين انديشمندان ايراني برخي
از داستانها و افسانه هاي متعلق به زبان و ادبيات
فارسي را نوسازي کرده و بعضا تحت عنوان هاي مشابه
ولي با کمي تغيير و اضافه کردن، آثار جديدي خلق
کرده اند که از جمله اين آثار و شخصيت ها مي توان
از" ليلي و مجنون" نظري،" بهرام و دل آرام اديبي"،
"اسکندر نامه" آخوند زايد بايي، "غار هزار بودا و
فرهاد و شيرين" نيم سيد که همگي اويغور و آثارشان
نيز به اويغوري نوشته شده است نام برد.
حتي برخي ازآثار در زمان حيات خودشاعران ايراني
و يا اندکي پس از فوت ايشان درمنطقه رواج يافته و
يا ترجمه شده و يا منشاء خلق آثاري مشابه به زبان
اويغوري شده است. افرادي همچون شيخ اجل سعدي که
خود به کاشغر نيز سفرکرده است از زمان حياتش
تاکنون مورد توجه مردم و ادباي اويغوري بوده و25
سال پس از وفات حافظ شيرازي شخصي بنام عبدالرحيم
حافظ بيش ازهزار بيت غزل به زبان جغتايي و به سبک
غزلهاي حافظ مي سرايد که اين آثار تحت تأثيرمستقيم
و متاثر از اشعار حافظ سروده شده است.
عبدالرحيم حافظ خود مي گويد: درسرودن اين غزلها
وارث فکر و فنون شعري و احساسات دروني حافظ بوده و
در يکي از اشعارش مي گويد:
حافظي که به زبان فارسي شعر مي سرود، ديگراز
جهان درگذشته است. حافظ امروز را ببين ، که
به ترکي شعر مي سرايد.
و يا شاعراني همچون يرچانگ سعيد، سلطان سعيد
خان ، عبدالله حيدرخان ، قدير خان يرچانگ و ميرزا
حيدر درسرودن اشعار فارسي و جغتايي از سبک و
غزلهاي حافظ به کرات استفاده کرده اند. حتي در
دوران سلسله سعيدخان اشعار حافظ بين مردم نيز
متداول بود و غزلهاي او درمساجد و مدارس ديني مرتب
خوانده مي شد.
خانم رليخا بيگم شاعره ِي مشهور قرن شانزدهم با
نهايت استادي و هنرمندي غزليات حافظ را با همان
سبک و وزن وقافيه به اويغوري ترجمه کرده است. اين
روند درچند سده ي اخير همچنان ادامه داشته و
هيچوقت ازيادها نرفته است.
مورد ديگري ازشاهکارهاي ادبيات فارسي که به شدت
مورداستقبال مردم اين منطقه قرارگرفته و ضمن
استفاده از آن موجب ايجاد سبک خاصي درآثار اويغوري
شده است، خمسه نظامي گنجوي است. ازقرن پانزدهم تا
نيمه ي قرن نوزدهم بيش از يکصد شاعر و اديب
اويغوري و ترک تحت تأثيرخمسه نظامي گنجوي اقدام به
خلق آثاري تحت نام خمسه نموده اند که اين امر
نشانگر تأثير عميق اين شاهکار زبان و ادبيات فارسي
درمنطقه ي وسيعي از استان اويغورنشين سين کيانگ
است. باتور آرسيدنف دانشمند اويغور قزاقستان مي
گويد : پديده ي خمسه يک نهضت فراگيري در ادبيات
شرق به وجود آورد، اين اثر دايره المعارف بزرگ و
پر دامنه وگنجينه اي از دانش و هنر است.
عبدالرحيم نظار شاعر قرن نوزدهم اويغور به
تقليد از خمسه دو اثر طولاني تحت عنوان فرهاد
وشيرين و ليلي و مجنون بصورت مثنوي به وجود آورد.
همچنين در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم
قربان علي هاليدي مورخ تاتاري که درشهر تاچنگ سين
کيانگ زندگي مي کرد تحت تأثير خمسه کتاب تواريخ
خمسه شرقي را تأليف کرد که درسال 1910 درشهر قازان
روسيه به تاتاري به چاپ رسيد و در آن پنج حادثه
مهم تاريخي منطقه ي سين کيانگ شامل قيام مردمي
ناحيه ي ايلي ، تاريخ مختصر قزاقها، قيام وشورش
شهر تاچنگ، قيام عمومي منطقه جنوب سين کيانگ
وتاريخ کشور فرگناخان بيان شده است.
وضعيت کنوني زبان وادبيات فارسي درسين
کيانگ
اگر چه يادگيري زبان فارسي و آشنايي با فرهنگ
ايران و ايجاد ارتباط با مراکز علمي-فرهنگي ايران
در منطقه علاقمندان بسياري دارد، ولي در حال حاضر
آموزش زبان و ادبيات فارسي با همه ي سوابق درخشان
و تأثير گذاري در طول تاريخ، بنا به چند دليل
وضعيت خيلي مناسبي در اين منطقه ندارد.
1. تلاش دولت مرکزي چين براي فاصله انداختن بين
نسل جوان و جديد اويغور با گذشته ي فرهنگي، ادبي و
تاريخي خود و جايگزين ساختن فرهنگ و زبان چيني از
طريق مؤسسات آموزشي از سطوح ابتدايي تا آموزش عالي
و سپردن مسؤليت اغلب مراکز علمي-آموزشي منطقه به
چيني هاي غير اويغور،(اگرچه زبان آموزش در منطقه ي
سين کيانگ به طور رسمي به زبان اويغوري است ولي
فرصت هاي شغلي و مسئوليت هاي دولتي محلي بيشتر در
اختيار کساني گذاشته مي شود که به زبان چيني آموزش
ديده اند و اغلب تحقيق ها و پژوهش هاي مهمي که در
اين منطقه به زبان چيني صورت گرفته باشد بيشتر
مورد تأييد و حمايت دولت مرکزي و مؤسسات ملي است
تا آنها که به زبان اويغوري نوشته مي شوند.)
2. تسلط بي چون و چراي رسانه هاي عمومي از قبيل
راديو، تلويزيون، روزنامه ها و مجلات و انتشار
اغلب کتابها به زبان چيني(اگر چه هنوز بخش مهمي از
کتب و نشريات منطقه به زبان اويغوري منتشر مي
شود.)
3. نبود استاد، کلاس و امکانات آموزشي براي
فارسي آموزان و علاقمندان به زبان و ادبيات فارسي
و عدم حمايت دانشگاهها از برگزاري کلاس هاي آموزشي
زبان فارسي.(تنها يک استاد بومي به نام آقاي دکتر
ضمير سعدالله زاده که از دانشگاه دوشنبه در
تاجيکستان فارع التحصيل شده است به عنوان استاد
زبان فارسي در اين منطقه فعاليت مي کند که به حکم
يک دست صدا ندارد، قادر به پاسخگويي به همه ي
نيازها در اين زمينه نيست.)
4. اگرچه حدود چهل هزار نفر تاجيک زبان در
منطقه ي تاشغور خان زندگي مي کنند ولي به دليل دور
افتادگي از جهان زبان و ادبيات فارسي و استفاده از
زبان تاجيکي خاص که قابل فهم براي فارسي زبانان
نيست، امکان استفاده از اين جمعيت براي گسترش زبان
فارسي امروزه ميسر نيست.
5. عدم توجه خاص ايران و مراکز علمي و آموزشي
جمهوري اسلامي به اين منطقه ي مهم به دليل عدم
آشنايي با زمينه هاي موجود و دور افتادگي منطقه از
پکن مرکز جمهوري خلق چين.(در سال 1383 با تلاش
رايزني فرهنگي ايران در پکن، هيئتي از دانشگاه
شيراز به منطقه سفر کرده و قرارداد همکاري هاي
علمي و آموزشي با دانشگاه سين کيانگ امضاء نمودند
که متأسفانه تا کنون هيچ کدام از بند هاي آن از
جمله اعطاي بورس تحصيلي در مقطع دکترا به يکي از
اساتيد دانشگاه سين کيانگ عملي نشده است. قرار بود
پس از فارغ التحصيلي وي کرسي زبان فارسي در اين
دانشگاه داير گردد.)
ولي با همه مشکلات موجود و بي مهري هاي صورت
گرفته به زبان و ادبيات فارسي در منطقه ي سين
کيانگ و دوري اساتيد و دانشجويان و علاقمندان به
اين زبان از ايران، زمينه هاي بسيار مناسبي جهت
احيا و گسترش زبان فارسي وجود دارد که به پاره اي
ازآنان ذيلا اشاره مي شود.
1. علاوه بر علاقه ي عموم مردم منطقه به ايران
و زبان فارسي که به خاطر سوابق پر افتخار و پر
رونق تاريخي و عشق و علاقه ي به مشترکات ديني،
فرهنگي، مشتاق آشنايي هر چه بيشتر با فرهنگ و زبان
ايراني و دستاورد هاي ايران معاصر پس از پيروزي
انقلاب اسلامي هستند، در مراکز علمي- پژوهشي کليه
ي اساتيد و دانشجوياني که در رشته هاي تاريخ،
ادبيات، باستان شناسي، جغرافي و... به امر آموزش
اشتغال دارند به دليل ارتباط موضوع، علاقمند به
شرکت در کلاسهاي آموزش زبان و ادبيات فارسي مي
باشند.
2. با توجه به اينکه حدود 35 درصد لغات و کلمات
زبان اويغوري از زبان فارسي به عاريت گرفته شده
است، ياد گيري زبان فارسي براي تعليم و تدريس زبان
اويغوري نيز مفيد است. به همين خاطر يکي از مراکز
آموزش عالي که علاقمند به همکاري با ايران جهت
گسترش آموزش زبان فارسي است، دانشگاه تربيت معلم
سين کيانگ است و تا کنون با همکاري رايزني فرهنگي
جمهوري اسلامي ايران در پکن، دو دوره کلاس زبان
فارسي داير کرده است، اما اين کلاسها پاسخگوي نياز
آنان نبوده و خواهان ارتباط مستقيم با يکي از
دانشگاههاي ايران جهت همکاري آکادميک در اين زمينه
هستند.
3. با توجه به آثار و کتابهاي فراواني که در
گذشته در اين منطقه به زبان فارسي تأليف شده، هم
اکنون دهها هزار نسخه کتب و اسناد خطي فارسي در
مراکز دولتي و با خانه هاي مردم نگهداري مي شود که
به دليل نداشتن کارشناس، امکانات و يا عدم آشنايي
نسل هاي کنوني يا متن آنان بلا استفاده مانده و يا
در حال نابودي مي باشند. وجود اين ذخاير عظيم
فرهنگي-تاريخي مشترک، زمينه ي مناسب ديگري براي
گسترش همکاري بين دو دولت و مراکز علمي-فرهنگي دو
کشور است که بايستي براي حفظ و نگهداري و فهرست
نويسي و احيانا تصحيح و چاپ و ترجمه آنان همت
گمارده شود.اينجانب در سفري که به کاشغر داشتم در
مغازه هاي اطراف مسجد جامع عيدگاه کاشغر، شاهد
صدها جلد نسخ فارسي بودم که براي فروش به توريست
هاي خارجي روي هم انباشته شده و آثار با ارزش آن
توسط خريداران خارجي از منطقه خارج و بقيه در حال
از بين رفتن بودند .
4. با توجه به فقر و محروميت اقتصادي منطقه،
دولت محلي و دولت مرکزي از هر گونه همکاري هاي
اقتصادي و سرمايه گذاري و مبادلات تجاري استقبال
مي کنند. اقتصاد و همکاريهاي اقتصادي بين ايران و
سين کيانگ به ويژه منطقه ي خراسان علاوه بر منافع
اقتصادي که براي هر دو طرف در پي خواهد داشت، مي
تواند زمينه ي مناسب ديگري براي همکاريهاي علمي،
آموزشي، فرهنگي و هنري باشد. در حال حاضر بخشي از
کالاهاي چيني که به صورت قاچاق از طريق مرزهاي
شمالي وارد کشور مي شود، از منطقه ي سين کيانگ و
با عبور از آسياي مرکزي به ايران مي رسد. چنانچه
بتوان مبادلات تجاري مستقيم ايجاد نمود علاوه بر
جلوگيري از قاچاق کالا و خروج ارز براي اجناس بنجل
و نا مناسب، همچون دوران جاده ي ابريشم مي توان از
اين زمينه براي احياي ميراث فرهنگي مشترک از جمله
زبان و ادبيات فارسي هم استفاده نمود. البته
قرارداد همکاري اقتصادي- فرهنگي بين استان سين
کيانگ و خراسان چند سال قبل به امضاء رسيده اما
اقدام عملي در اين خصوص صورت نگرفته است.
5. ايجاد خط مستقيم هوايي و همکاري دو کشور در
زمينه ي جهانگردي و مبادله ي گردشگر زمينه ي ديگري
است که مي تواند نقش به سزايي براي احياي زبان
فارسي در منطقه داشته باشد.
6. آستان قدس رضوي و معاونت پژوهشي آن با توجه
به ابزارهاي لازم علمي و مادي که در اختيار دارد
نيز مي تواند نقش خوبي در اين زمينه ايفا کند.
ادبيات معاصر فارسي نيز زمينه ي ديگري است که
با ترجمه و نشر آن به زبان اويغوري مي توان سير
توالي حضور ادبيات فارسي در منطقه را احياء و از
اين طريق تأثير گذاري لازم در زبان و نظم و نثر
اويغوري را حفظ و همبستگي و وابستگي آن به زبان
فارسي را افزايش داد.(با توجه به علاقه ي اساتيد
منطقه به زبان و ادبيات فارسي در دهه هاي گذشته
برخي از آثار ادبي معاصر فارسي نيز با واسطه ي
زبان هاي ديگر به اويغوري ترجمه و منتشر شده
است.)
فهرست آثار کلاسيک و معاصر فارسي ترجمه شده به
زبان اويغوري در دو دهه ي آخر قرن بيستم
خانم دکتر مهراي محمد علي استاد رشته ي ادبيات
اويغوري در دانشگاه سين کيانگ و از علاقمندان به
زبان و ادبيات فارسي، در مقاله اي تحت عنوان
"آخرين وضعيت ترجمه ي ادبيات فارسي به زبان
اويغوري و پژوهش هاي صورت گرفته در اين زمينه در
دو دهه ي آخر قرن بيستم در سين کيانگ" فهرست بلندي
از بخشي از آثار ترجمه شده ي فارسي را که در دهه
هاي اخير منتشر شده است ارايه و در مجله ي "پژوهش
ادبيات ملي" به شماره ي 3 سال 2001 منتشر نموده
است که خلاصه اي از آن جهت اطلاع در پي مي
آيد:
الف- آثار کلاسيک:
1. "رباعيات" عمر خيام، ترجمه ي نور محمد ارکي،
اداره ي نشريات زبان اويغوري خاش منتشره در سال
1981. 2. "بوستان" سعدي، ترجمه ي قربان برات،
اداره ي نشريات جوانان سين کيانگ منتشره در سال
1983. 3. "گلستان" سعدي، ترجمه ي رحمت الله
جاري، اداره ي نشريات ملي، سال 1984. 4. "چهار
درويش" امير خسرو، ترجمه ي تحتي ابيخان، اداره ي
نشريات زبان اويغوري خاش، سال 1981. 5.
"قابوسنامه" عنصرالمعالي، ترجمه ي رحمت الله جاري،
اداره ي نشريات خلق سين کيانگ، سال 1983. 6.
"منتخبي از شاهنامه" فردوسي، ترجمه ي عبدالشکور
محمد امين، اداره ي نشريات خلق سين کيانگ، سال
1999. 7. "منتخبي از اشعار نظامي" نظامي گنجوي،
مترجم نامعلوم، مجله ي "بورک" شماره ي 1، سال
1991. 8. "منتخبي از ديوان حافظ" حافظ، مترجم
اسرافيل يوسف، مجله ي "بورک"، شماره ي 4، سال
1990. 9. "منتخبي از اشعار جامي" عبد الرحمن
جامي، مترجم نامعلوم، مجله ي "بورک"، شماره ي 1،
سال 1991. 10. "منتخبي از مثنوي مولانا" مولانا
جلال الدين، مترجم نامعلوم، مجله ي "بورک "شماره ي
3، سال 1991. 11. "شاهنامه زبان ترکي"، مجله ي
"بورک" شماره ي 1، سال 1992 و شماره هاي 4-1 سال
1994. 12. "داستانها" بروني، انصاري، مجله ي
"بورک" شماره ي 3 ، سال 1992. 13. "منتخبي از
سياستنامه" نظام الملک، مجله ي" بورک" شماره ي 4،
سال 1992. 14. "منتخبي از خسرو و شيرين" قطبي،
مجله ي "بورک" شماره ي 3، سال 1994. 15.
"منتخبي از رباعيات" جلال الدين رومي، "مجله ي
بورک" شماره ي 2 سال 1997.
ب-آثار ادبي معاصر
1. "گرداب" داستان کوتاه از صادق هدايت، مجله ي
"اديبات جهان" شماره ي 4، سال 1982. 2. "رقص
ديو" داستان کوتاه از بزرگ علوي، مجله ي "اديبات
جهان" شماره ي3، سال 1983. 3. "همراه" داستان
کوتاه از خسرو شاهاني، مجله ي "اديبات جهان" شماره
ي 1،سال 1984. 4. "سکه نقره اي" داستان کوتاه
از موحد دلمجاني، مجله ي "اديبات جهان" شماره
ي1،سال 1985. 5. "شب برفي" داستان کوتاه از
صادق چوبک، مجله ي "اديبات جهان" شماره ي3، سال
1991. 6. "قوشها" داستان کوتاه از صادق هدايت،
مجله ي "اديبات جهان" شماره ي6، سال 1986. 7.
"زن فاحشه" داستان کوتاه از موحد دلمجاني، مجله ي
"اديبات جهان" شماره ي 6، سال 1986. 8. "به گرو
دادن زن" داستان کوتاه از فريدون، مجله ي "اديبات
جهان" شماره ي 5،سال 1988. 9. "زن عاقل و مرد
چابک" داستان فولکوريک ايران، مجله ي "اديبات
جهان" شماره ي 15، سال 1989. 10. "پسر و دختر
بد بخت" داستان کوتاه از به آذين، مجله ي "اديبات
جهان" شماره ي 6، 1989. 11. "اردک کمياب"
داستان کوتاه از جمالزاده، مجله ي "اديبات جهان"
شماره ي4، سال 1990. 12. "راهپيمايي طولاني"
داستان کوتاه از رسول پرويز، مجله ي "اديبات جهان"
شماره ي 3، سال 1992. 13. "آدم تنبل" داستان
کوتاه از خسرو شاهاني، مجله ي "اديبات جهان" شماره
ي 1،سال 1996. 14. "بي شرم" داستان کوتاه از
بزرگ علوي، مجله ي "اديبات جهان" شماره ي 1، سال
1997. 15. "تهران مخوف" داستان بلند از مشفق
کاظمي، مجله ي "اديبات جهان" شماره هاي 8،6،5،سال
1987و شماره هاي 3-1 سال 1988.
ج-فهرست مقالات علمي و پژوهشي صورت گرفته در
زمينه ادبيات فارسي
1. "چين و ماچين در ادبيات کلاسيک اويغور،
آسياي ميانه و آسياي غربي" به قلم قاسم عرشي مجله
ي "اسناد مرجع پژوهشي و علمي دانشگاه سين کيانگ"
شماره ي 4، سال 1981. 2. "تحولات و تأثير
داستان فرهاد و شيرين در داستان هاي مردمي اويغور"
به قلم عبد الشکور محمد امين منتشره در مجله
"ادبيات آق سو" شماره ي 1، سال 1982. 3. "عمر
خيام و رباعيات و مقدمه ي کتاب عمر خيام" به قلم
نور محمد ارکي، اداره ي نشريات زبان اويغوري خاش،
سال 1981. 4. "تأثير ادبيات عربي- فارسي در
ادبيات کلاسيک اويغور" به قلم داملا عبد الحميد
يوسف، منتشره در" مجله ي پژوهش هاي ادبيات ملي"
شماره ي 2، سال 1985. 5. "گلستان، دوران
درخشاني از تاريخ ادبي فارس" به قلم حسان محمود،
منتشره در "مجله ي علمي دانشگاه تربيت معلم سين
کيانگ" شماره ي 2، سال 1985. 6. "نظام الملک و
سياستنامه" به قلم پرفسور شيرين قربان، منتشره در
روزنامه ي "دانشگاه سين کيانگ" شماره ي 4، سال
1985. 7. "حافظ شيرازي سالار شاعران شرق" به
قلم عبد الشکور محمد امين، منتشره در مجله ي"
بورک" شماره ي 20، سال 1987. 8. "فردوسي و
شاهنامه" به قلم م عثمان اف و ش شاه محمد اف روسي،
منتشره در مجله ي "بورک" شماره ي 21، سال
1987. 9. "رابطه ي بين ادبيات سغدي و ادبيات
اويغوري" به قلم ابلا جان محمد، منتشره در مجله ي
علمي"دانشکده ي تربيت معلم خاش" شماره ي 6، سال
1987. 10. "امير خسرو و آثار مردمي او" به قلم
عبد الشکور محمد امين، منتشره در مجله ي "بورک"
شماره ي 1، سال 1988. 11. "تمدن آسياي ميانه و
تمدن يونان" به قلم عبد الکريم رحمان، منتشره در"
مجله ي علمي دانشگاه سين کيانگ" شماره ي 1، سال
1988. 12. "تحولات شعر بلند-يوسف و زليخا- در
ادبيات زبان ترکي"، به قلم کوراوغلو از شوروي
سابق، منتشره در مجله ي "پژوهشهاي آسياي ميانه"
(اويغوري) شماره ي 1، سال 1988. 13. "نظامي
گنجوي انديشمند و شاعر بزرگ" به قلم عبد الشکور
محمد امين مجله "بورک"، شماره ي 2 سال
1988. 14. "تاريخچه ي محلي آسياي ميانه، آسياي
غربي و سين کيانگ" به قلم عبد الحميد رو پذي،
"مجله ي علمي دانشگاه سين کيانگ: (زبان اويغوري)
شماره ي 3، سال 1988. 15. "بهاء الدين نقش بندي
و ادبيات جغتايي" به قلم عبد الشکور محمد امين،
روزنامه ي "دانشگاه سين کيانگ"، شماره ي 4 سال
1988. 16. "سعدي و فعاليت هاي ادبي" به قلم
پرفسور شيرين قربان، مجله ي "بورک" شماره ي 4، سال
1988. 17. "شرايط تاريخي و فرهنگي- طاهر و
زهرا" به قلم کريم جان عبد الرحيم، "مجله ي علمي
دانشگاه تربيت معلم سين کيانگ" (زبان اويغوري)
شماره ي 3، سال 1988. 18. "پديده ي- همزه- در
ادبيات شرق" به قلم پرفسور شيرين قربان، "مجله ي
علمي دانشگاه سين کيانگ" (اويغوري) شماره ي 1، سال
1989. 19. "مبادلات ادبي و تأثير متقابل آسياي
ميانه و ادبيات ملتهاي شرق" به قلم شريف الدين عمر
"مجله ي علمي دانشگاه تربيت معلم سين کيانگ" (زبان
اويغوري) شماره ي 4، سال 1988. 20. "عبد
الرحمان جامي و فعاليت هاي ادبي او" به قلم پرفسور
شيرين قربان مجله ي "بورک" شماره ي 2، سال
1989. 21. "عطار و آثار ادبي او" به قلم پرفسور
شيرين قربان و مادري خان مجله ي "بورک" شماره ي 2
سال 1989. 22. "فعاليت هاي ادبي رومي" به قلم
پرفسور شيرين قربان، مجله ي "بورک" شماره ي 4، سال
1989. 23. "دانش خوشبختي و فرهنگ تاجيک" به قلم
پرفسور شيرين قربان، "مجله ي علمي دانشگاه تربيت
معلم سين کيانگ" (زبان اويغوري) شماره ي 4، سال
1989. 24. "تاريخ ترجمه ي ادبيات اويغور" به
قلم امين تورسون، "مجموعه مقالات علمي تاريم"
اداره ي نشريات ملي پکن (زبان اويغوري)سال
1990. 25. "افراسياب و آلپ ارتون" به قلم امين
تورسون، "مجموعه مقالات علمي تاريم" اداره ي
نشريات ملي پکن (زبان اويغوري)سال 1990. 26.
"ريشه ي داستان ليلي و مجنون و تأثير آن در ادبيات
اويغور" به قلم کريم جان عبد الرحيم، "مجله ي علمي
دانشکده تربيت معلم خاش" شماره ي 2، سال
1991. 27. "کيش زرتشتي وکتاب مقدس اوستا" به
قلم پرفسور شيرين قربان- مادري خان، "مجله ي علمي
دانشگاه سين کيانگ" (اويغوري) شماره ي 1،
سال1991. 28. "فردوسي و شاهنامه" به قلم پرفسور
شيرين قربان- مادري خان، "مجله ي علمي دانشگاه سين
کيانگ" (اويغوري) شماره ي3، سال 1992. 29.
"مردم دوستي، سوژه ي پايدار ادبي، سنت دوستي در
شيرين و فرهاد و منشأ تاريخي آن" به قلم تورسون
قربان "مجله ي تريبون علوم اجتماعي سين کيانگ"
(اويغوري)شماره ي 3 سال 1993. 30. "شرح مختصري
از شاهنامه" به قلم نظام الدين تختي "مجله ي علوم
اجتماعي سين کيانگ" (اويغوري)شماره ي 3 سال
1993. 31. "تحقيقات اوليه درباره ي پديده ي
همزه" به قلم قهرمان چاپار، "مجله ي علوم اجتماعي
سين کيانگ" (اويغوري)شماره ي 3 سال 1993. 32.
"شاهنامه، شاهکار ادبي شرق" به قلم عبد الشکور
محمد امين، "مجله ي علمي دانشگاه سين
کيانگ"،(اويغوري)شماره ي 3 سال 1993. 33.
"(تهذيب) مثنوي بلندي از ادبيات معاصر تاجيک" به
قلم پرفسور شيرين قربان، "مجله ي علمي دانشگاه سين
کيانگ"، (اويغوري)شماره ي 3 سال 1993. 34.
"عقايد بودايي نياکان تاجيک" به قلم پرفسور شيرين
قربان، "مجله ي علوم اجتماعي سين کيانگ
(اويغوري)شماره ي4،سال 1994. 35. "بهزاد و مکتب
مينياتور" به قلم تورسون کالپين، مجله ي "بورک"،
شماره ي 2، سال 1994. 36. "دانش خوشبختي و
رستاخيز فرهنگ شرق" به قلم شريف الدين عمر، مجله ي
"بورک"، شماره ي1، سال 1994. 37. "نظامي گنجوي
و خمسه ي نظامي" به قلم پرفسور شيرين قربان، "مجله
ي علمي دانشگاه سين کيانگ"،(اويغوري)شماره ي1، سال
1995. 38. "ريشه ي صوفيگري اسلامي" به قلم حرمت
جان عبد الرحمان، مجله ي "بورک"، شماره ي1،
سال1996. 39. "روند افکار صوفيگري اسلامي" به
قلم حرمت جان عبد الرحمان، مجله ي "بورک"، شماره
ي4، سال1996. 40. "شعر- پنج برادر- اثر بلندي
از ادبيات اويغور" به قلم پرفسور شيرين قربان،
"مجله ي علمي دانشگاه سين کيانگ"، (اويغوري)شماره
ي1، سال 1997. 41. "شرح مختصر افسانه هاي
تاجيک" به قلم پرفسور شيرين قربان، "مجله ي علمي
دانشگاه سين کيانگ"، (اويغوري)شماره ي3، سال
1997. 42. "ادباي کلاسيک اويغور که به زبان
فارسي آثار خود را خلق کرده اند" به قلم پرفسور
شيرين قربان، مجله ي "بورک" شماره ي 4، سال
1997. 43. "گفتگوي ترکان و ايرانيان، تاريخ
مبادلات فرهنگي بين فارس و ملتهاي ترک زبان" به
قلم دکتر اسد سليمان، "مجله فرهنگ سين کيانگ"
(اويغوري) شماره ي 1، سال 1998. 44. "همزه در
ادبيات شرق" به قلم دکتر ضمير سعدالله زاده،" مجله
ي علمي دانشگاه تربيت معلم سين کيانگ" (اويغوري)
شماره ي 2 سال 1998. 45. "پيرامون فردوسي و
شاهنامه" پيشگفتار کتاب "منتخبات شاهنامه" به قلم
عبد الشکور محمد امين، اداره ي نشريات خلق سين
کيانگ، سال 1999. 46. "سنت-همزه- و خمسه ي
نظامي" به قلم اشرف عبد الله، مجله ي" بورک" شماره
ي 1، سال 2000. 47. "پند و نصيحت در قابوسنامه"
به قلم قمران محمد حاج، مجله ي "بورک" شماره ي 2،
سال 2000. 48. "جايگاه والاي سعدي در ادبيات
غرب" به قلم دکتر مظفر بختيار "روزنامه ي تايمز
آسياي مرکزي" (اويغوري) صفحه ي 3، شماره ي
18/5/2000.
د-پژوهشهاي صورت گرفته پيرامون ادبيات
فارسي
1. "ويژگي هاي هنري گلستان سعدي" به قلم دکتر
ضمير سعد الله زاده (تز دکترا) در دانشگاه دوشنبه
، سال 1997. 2. "پژوهشي پيرامون پديده ي همزه"
به قلم دکتر اسد سليمان (تز دکترا) دانشکده ي فوق
ليسانس آکادمي علوم اجتماعي چين، سال 1999. 3.
"مقايسه ي قواعد و اشکال ساختمان شعر قديم در
ادبيات عربي و فارسي با ادبيات ترکي در چين" به
قلم دکتر ضمير سعد الله زاده، پروژه ي تحقيقاتي
صندوق علوم اجتماعي چين، سال 1999. 4. "مقايسه
ي ادبيات فارسي و ادبيات ملتهاي ترک زبان چين" به
قلم دکتر اسد سليمان ، پروژه ي تحقيقاتي فرهنگستان
علوم اجتماعي چين، سال 2000
|